کچل کچل کلاچه ........روغن کله پاچه
سلام به روی ماهت به چشمون سیاهت عزیز دلم امروز میخوام از کچلی هایت بگم تو دل مامانی که بودی بدجوری سوزش معده داشتم این آخری هاش هرکی میفهمید میگفت پسملت داره مو در میاره منم که منتظر یه بچه با موهای مشکی بودم موقعی که اومدی دنیا مو که نداشتی هیچی ابرو و مژه هم نداشتی باورم نمیشد که پس چی این قدیمی ها میگفتن یه پسر کچل اومد دنیاااااااااا تا چند وقت هم اصلا در نمیومد این موهای نازت به همین خاطر مجبور شدیم چند بار سرت رو با تیغ بتراشیم فدات شم اصلا نمیترسیدی یه کاسه آب میذاشتم جلوت و باباحمید هم مشغول تراشیدن مو که چه عرض کنم پرز های سرت میشد بعداز چند بار تیغ زدن دیگه گل پسر مامانی مو دار شد ...
نویسنده :
مامان و بابا
17:23